loading...
مجموعه کامل از پیامک و sms
paray بازدید : 953 یکشنبه 17 اردیبهشت 1396 نظرات (0)

زندگینامه و بیوگرافی سعدی شیرازی

زندگینامه سعدی شیرازی

زندگی نامه سعدی

سعدی در شیراز مرکز فارس در حوالی سال  563 دیده به جهان گشود و نام او رامصلح الدین یا به قولی مشرف الدین عبد الله گذاشتند


در آن زمان در شیراز اتابکان فرمان میراندند . به مرور که قدرت سلجوقیان کاهش یافت سلسله های محلی به وجود میامدند و نیرو میگرفتند اتابکان نه تنها در شیراز بلکه در دمشق ، موصل  ، بین النهرین  ، حلب و آذربایجان  دستی داشتند  این حکومت های کوچک که اهمیت آنها از یک شهرستان تا یک سلطان نشین تغییر میکرد نسبت به یک پادشاه ابراز اطاعت میکردند ولی در عمل مستقل بودند


هنگام تولد سعدی حکمران شیراز اتابک مظفر الدین تکله سومین پادشاه از اتابکان فارس بود از ده سال پیش تکله در مقابل اتبکان عراق بدشواری مقاومت میکرد و همچنین مورد دستبرد و غارت اتابکان آذربایجان نیز  قرار میگرفت


شاعر پر آوازه در میان همه این بی نظمی ها در شهر شیراز  رشد میکرد پدر سعدی ، عبدالله در خدمت سعد بن زنگی بود که احتمال دارد شاعر  شیرین سخن شیراز نیز به عنوان حق شناسی تخلص سعدی را برای خود انتخاب کرده باید

یکی از مشخصات نبوغ سعدی در این است که از کوچکترین حادثه زندگی خود  درسی اخلاقی میدهد در چندین جای کلیات کودکی او مطرح است و چنین مینماید که وی از دوران طفولیت خود خاطره ای دلنشین و در عین حال حزن انگیز دارد چگونگی سالهای خردسالیش در بوستان آمده که از 1آنجا میتوان فهمید پدرش از کارکنان ساده دیوان اما در رفاه بوده

ز عهد پدر یاد دارم همی                      که باران رحمت بر او هر دمی

که طفلیم لوح و دفتر خرید                            ز بهر یکی خاتم زر خرید

بدر کرد ناگه یکی مشتری                      به خرمایی و از دستم انگشتری

بعد از مرگ پدر سعدی در شیراز تنها ماند در سایه توجه اتابک سعدی که در از همان دورانبر اثر هوش و ذکاوت بالای خود نزد همه انگشت نما بود رهسپار بغداد گشت و وارد مدرسه نظام شد و از سال 574 تا 604 یعنی تا سال فوت اتابک سعد بن زنگی و بر تخت نشستن فرزندش ابوبکردر بغداد ماند

هنگامی که سعدی برای تحصیل به نظامیه رفت ، مدرسه از گذشته ای پر اتخار بر خوردار بود . تا زمان سعدی متعدد نظامیه کتبی در مورد الهیات ، فقه ، تفسیر قرآن تالیف کرده بودند که نشان دهنده بزرگی و اعتبار مدرسه در آن زمان میباشد

سالهای مسافرت

سعدی در کلیات از سفر به  آسیای مرکزی ، هندوستان ، شام ، مصر ، عربستان ، حبشه و مغرب  بدون کمترین سرنخی برای ترتیب این سفرها معلوم شود نام برده است

میتوان چنین تصور کرد که سعدی سفرهای خود را با عزیمت مجدد به سمت مشرق آغاز کرد .  اگر سعدی از شیراز عزیمت میکرد می توانست یک راست  از راه کرمان و سیستان و خراسان به بلخ رسد . مسافر بلخ ناچار به جنوب شرقی عزیمت می کرد و از گردنه های کوه بابا میگذشت و به بامیان میرسید و از آنجا راهی هندوستان

در مورد سفر به هندوستان و مدت اقامت و مکان های بازید سعدی  در هند تناقص های زیادی وجود دارددر عین حال هنگام بازگشت از هند سعدی به همرا یک کشتی بازرگانی وارد جزیره کیش میشود - که در آن زمان مرکز اقتصادی ایران به شمار میرفته است - حال پایان سفر نیست چون شاعر به جای بازگشت به زادگاه خود شیراز به زیارت خانه خدا میرود در مسیر حرکت خود به سوی شهر مقدس مکه در صهعا توقف میکند وی در این شهر یکبار دیگر ازواج میکند که حاصل آن یک فرزند کوچک هست که رشته ایس که او را به آن سرزمین پیوند داده است . ناگهان این کودک در گذشت درد و غضه پدر همان بود که معمولا به پدران در چنین مصیبتی وارد میشود

به صنعا درم طفلی اندر گذشت                چه گویم کز آنم چه بر سر گذشت

در این باغ سروی نیامد بلند                         که باد اجل بیخ عمرش نکند

عجب نیست بر خاک اگر گل شکفت            که چندین گل اندام در خاک خفت

خانواده سعدی از هم میپاشد و او دیگر جز به ادامه سفر نمی اندیشد تا شاید از اندوهی که در این شهر محصور در میان کوهها خفه اش میکند رهایی یابد ، سعدی عازم مکه شده و بعد از انجام  مناسک حج ، عازم مصر میشود و بعد از چندی به دلیل شروع جنگ های صلیبی عازم تونس شد و بعد ار آرام شدن جنگ سعدی با کشتی به سمت شیراز راه افتاد که ابتدا در بیت المقدس توقفی کوتاه میکند  و از آنجا به سوی دمشق رهسپار می شود و در سایه امنیت شهر دمشق فرصت مطالعه و بحث با دانشمندان را نیز بدست آورد

حال موقع بازگشت رسیده ; سعدی رفته رفته خستگی و حسرت دیدار آسمان ایران را در دل خود احساس میکند

در اقصای عالم بگشتم بسی               بسر بردم ایام با هر کسی

تمتع ز هر گوشه ای یافتم              ز هر خرمی خوشه ای یافتم

چو پاکان شیراز خاکی نهاد          ندیدم که رحمت بر آن خاک باد

تولای مردان این پاک بوم           بر انگیختم خاطر از شام و روم

دریغ آمدم زان همه بوستان                  تهیدست رفن بر دوستان

دوران کهولت

سرانجام در حالی که قلب سعدی میتپید شیراز جلو چشمان او نمایان گشت و  در واقع موقع تقاعد سعدی از مسافرت فرا رسیده بود ، تقاعدی داوطلبانه و سرشار از سربلندی و مجاهدت

 تا این زمان سعدی فقط اشعاری بصورت مجزا سروده بود ، در طی دو سال دو شاهکار شعر اخلاقی او یعنی بوستان در سال 636 و گلستان در سال بعد آن 637 خاتمه یافت که نام سعدی را جاودان کردند

سعدی با خاطری آسوده به آرامی به پایان عمر خود نزدیک میشد . از مرگ بانیان عظیم الشان اندیش ایرانی مانند خواجه نصیر الدین طوسی ، شمس تبریزی ، جلال الدین رومی دیری نمیگذشت و سعدی در میان شاعران موفق نسل جدید تنها به جا مانده بود

از طرف دیگر به مرور که سعدی سالخرده تر میشد آشکار بود که تاثیر سخن او رفته رفته نه تنها در شیراز بلکه در دیگر شهر های ایران نیز به شعر فارسی رنگ و بویی تازه می بخشید

تاریخ وفات سعدی موضوعی بسیار مبهم و بحث انگیزست زیرا شرح حال نویسان دو تاریخ وفات برای او ترسیم کردند یکی  17 آذر 670 و دیگری  ( بزرگانی مانند جامی )  مهر ماه سال 671 را تاریخ وفات این بزرگ مرد پارسی میدانند

سعدی در بحبوحه اشتهار از دنیا رفت و شهرتی پایدار از خود بجا نهاد ، وی از زندگی چیزی انتظار نداشت و تا میتوانست از زیاده طلبی پرهیز میکرد به این اکتفا مینمود که افتخاری برای شیراز زادگاه خود میراث بگذارد ، شیراز نیز نبوغ شاعر خود را درک کرده بود . سعدی در نزدیکی بقعه خود در حومه شهر به خاک سپرده شد دیری نپایید که مرقد او زیارتگاه عشاق زبان و ادب پارسی شد

اخلاق  سعدی

سعدی مانند لوکرس یا وینیی شاعر فیلسوف نیست . سعدی شاعری است که تعالیم اخلاقی میدهد ، تعلیم دهنه اخلاقی به معنی دقیق کلمه ، یعنی مصنفی است که رسوم و عادات و افعال و خلقیات معاصران خود را مورد مطالعه قرار میدهد

اما این اخلاق بیش از هر چیز حائز جنبه عملی است و در وهله اول باید همین جنبه عملی اخلاق سعدی را در نظر گرفت . سعدی پیش از آن انسان را بذاته مورد مطالعه قرار دهد به موضع گیری وی در برابر همنوعان مینگرد: خطاها و عیب ها را می بیند و به دور از هر نوع انتقاد نیشدار میکوشد در اشعار خو آداب و قوعاد بهتری را پیشنهاد دهد خود این موضوع را به کرات و آشکارا گوشزد میکند

اگر در سرای سعادت کس است                       ز گفتار سعدیش حرفی بس است

پند سعدی به گوش جان بشنو                             ره چنین است مرد باش و برو

سخن سودمند است اگر بشنوی                         به مردان رسی گر طریقت روی

اما سخنان سعدی مثال است و پند ،خواننده باید پند را در بین سطور حکایات جستجو کند .از این پندهای گوناگون یک فاسفه عملی حاصل میشود که بواقع اندک مبهم و دشوار یاب است ولی کامل

بر این اخلاق - که به آدم طرز رفتار در برابر همنوعان را تعلیم میدهد -  یک رشته نکات روان شناختی نیز افزوده میشود که سیمای انسان آرمانی سعدی را میسر میسازد و چون فرد بی ایمان به آفریدگار همیشه بشری ناقص است بنابر این سعدی بارها  مساله ارتباط بین انسان و خداوند رو طرح میکند

سبک شعری سعدی

شیوه اصلی ترکیب کلام سعدی چنین به نظر می آید : نخست یک حقیقت اخلاقی را بیان میکند سپس آن را با یک سلسله تمثیلها بنوعی مجسم میسازد

«       

عدو را بکوچک نباید شمرد                         که کوه کلان دیدم از سنگ خرد

نبینی که چون باهم آیند مور                            ز شیران جنگی برارند شور

نه موری ، که مویی کزان کمتر است            چو پر شد ز زنجیر محکم ترست

»


گاهی نیز بر عکس ، تصویر حکایت از برای تجسم یک اندیشه به کار میرود حتی غالبا از یک داستان ساده یا خاطره ساده جوانی یک اندیشه عارفانه بدست می آید که اصلا انتظار نمیرفت

سعدی گاه نیز شیوه تضاد را در پیش میگیرد ومیداند که چگونه تاثیر جملات کوتاه و دقیق رابیشتر سازد « مثلا در گلستان چنین مینویسد : هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم مگر وقتی که پایم برهنه ماند بود و استطاعت پاپوشی نداشتم  به جامع کوفه در آمدم  دلتنگ یکی را دیدم پا نداشت . سپاس نعمت حق بجا آوردم و بر بی کفشی صبر کردم»

شیوه دیگر سعدی این است که اندیشه را مطرح میکند  ودلائل  موافق و مخالف را باهم بیان میکند  « مثلا در پند نامه پس از ستایش کرم و سخاوت بلافاصله انتقاد از بخل شروع میشود »

paray بازدید : 1263 سه شنبه 12 اردیبهشت 1396 نظرات (0)

زندگینامه حضرت علی اکبر (ع)

زندگینامه علی اکبر

حضرت علی اکبر یکی از فرزندان امام حسین (ع) است ، مادرش لیلی دختر اَبی مُرَه بن عُروَه بنِ مسعود ثقفی است . کنیه حضرت علی اکبر ، ابوالحسن می باشد. تاریخ دقیق ولادت آن حضرت معلوم نیست و سن او را در هنگام شهادت ۱۸ ، ۱۹ ، ۲۵ یا ۲۸ سال گفته اند. همسر گرامی ایشان از فرزندان امام حسن (ع) بود جد مادری ایشان یعنی عُروه بنِ مسعود یکی از بزرگان و سادات صدر اسلام بود که در سال هشتم یا نهم هجرت مسلمان شد و به دستور پیامبر به قبیله و دیار خود بازگشت و قوم خویش را به اسلام فراخواند.


هنگامی که اذان می گفت بر اثر اصابت تیر یکی از دشمنان به شهادت رسید. وقتی که پیامبر (ص) خبر شهادت او را شنید ، فرمود : مَثَل عُروَه ، مَثَل آن پیامبری است که خداوند در سوره یاسین از او یاد کرده و فرموده : هنگامی که قوم خود را به سوی خدا فراخواند قومش او را کشتند.


علی اکبر (ع) جوانی خوش چهره و زیبا بود و از نظر فصاحت زبان و زیبایی رخسـار و خلـق و خوی به جـدش پیـامبر اکرم (ص) شبیه ترین افراد بود و در نیکی ها و خوبیها زبانزد عصر خویش بود.


او عمر شریف خود را در عبادت ، زهد و کمک به مستمندان گذراند


بطوری که در مدح وی گفته شده : هرگز چشمی همانند علی اکبر را ندیده است .


فضائل اخلاقی حضرت علی اکبر


در زیارت آن حضرت می خوانیم : سلام بر تو ای راستگو ، ای شهید گرامی ، ای سرور پیشگام در جنگ که با سعادت زندگی کردی و با سعادت به شهادت رسیدی . ای کسی که در دنیا جز از کارهای نیک بهره مند نگشتی و جز به تجارتی سودمند مشغول نشدی .


آن حضرت از فدارکاری و جانبازی در راه دین اسلام هراسی نداشت . عقبه بن سمعان می گوید : هنگامی که از منزلگاه قصربنی مقاتل کوچ کردیم و ساعتی راه رفتیم ، حضرت امام حسین(ع) بر روی اسب به خواب رفته و هنگامی که بیدار شد ، فرمود :


اِنا لله و اِنا اِلیه راجِعُون وَ الَحمدُ لِله رَبِ العالَمینَ


و این کلمات را دو یا سه بار تکرار فرمودند. حضرت علی اکبر از پدر علت گفتن آیه استرجاع را پرسیدند . حضرت فرمود : ای پسر جانم ، در عالم خواب دیدم مردی سوار بر اسب می گوید :این قوم می روند و مرگ به سوی ایشان می آید .پس دانستم که خبر مرگ ما را می دهد.


حضرت علی اکبر (ع) عرض کرد : ای پدر بزرگوار ، خدا روز بد نصیب شما نفرماید . مگر ما بر حق نیستیم ؟ امام فرمود : بلی ما بر حقیم . عرض کرد : پس ما از مرگ ترسی نداریم چون بر حق هستیم .آنگاه حضرت در حق ایشان دعا کرد.


روایت شده که قبل از عاشوار حضرت علی اکبر به همراه سی سوار و بیست پیاده به همراه عموی گرامیش حضرت ابوالفضل(ع) و نافع بن هلال ، دشمن را از کنار فرات راندند و بیست مشک آب برای کاروان آوردند. حضرت سید الشهدا (ع) به اصحاب و اهل بیتش فرمود : از این آب بیاشامید و این آخرین توشه شما از این دنیا است و وضو بگیرید و غسل کنید و جامه های خود را بشوئید که کفن های شما خواهد بود.


کثرت علاقه امام حسین به حضرت علی اکبر


در روز عاشورا پس از شهادت اصحاب با وفای حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) اولین کسی از اهل بیت که اجازه نبرد خواست حضرت علی اکبر بود. امام به او اجازه داد و هنگامی که علی اکبر به سوی میدان حرکت کرد امام مایوسانه به قد و بالای فرزندبرومند خویش نگریست و اشک ریخت ، صورت بر آسمان برداشت و عرض کرد : بارالها ! بر این قوم گواه باش که به جانب ایشان نوجوانی رهسپار است که در صورت و سیرت و گفتار شبیه ترین مردم به پیامبرت محمد (ص) است و ما هرگاه مشتاق دیدار روی پیامبرت بودیم به چهره او می نگریستیم ، خدایا برکات زمین را از اینان بازدار و ایشان را سخت پراکنده و پاره پاره ساز و به راههای گوناگون بیفکن و حاکمان را هرگز از آنان راضی مدار که آنان ما را خواندند تا یاریمان کنند و چون آنها را اجابت کردیم ، دشمنی نمودند و بر روی ما شمشیر کشیدند.


سپس خطاب به عمر سعد فرمود : تو را چه می شود؟ خدا نسل ات را قطع کند و سرانجام کارت را نامبارک گرداند و پس از من کسی را بر تو مسلط سازد که تو را در بسترت بکشد ، چنانکه نسب مرا قطع کردی و خویشاوندی مرا با رسول خدا (ص) رعایت نکردی.


سپس با صدای بلند و رسا این آیه مبارک را تلاوت فرمود :


اِنَ الله اصطَفی آدَمَ و نُوحاً و آلَ ابراهیمَ و آلَ عِمرانَ عَلیَ العالمین دُرِیَهً بَعضُها مِن بَعضٍ و اللهُ سَمیع عَلیم .


همانا خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و عمران را بر جهانیان برگزید ، کسانی که برخی از آنها فرزند برخی دیگر هستند و خداوند شنوا و آگاه است.


جناب علی اکبر (ع) همچو شیری غران وارد میدان جنگ شد و این رجز را می خواند :


اَنَا عَلیُ بنِ الحُسیِن بنِ عَلی نَحنُ وبَیتُ اللهِ اَولی بِالنَبی


اَضرِبُکُم بِالسَیفِ حَتی یَنثَنی ضَربُ غلام هاشمی عَلَوی


ولا یَزالُ الیَومَ اَحمی عَن اَبی تاللهِ لا یَحکُم فینا ابنُ الدَعی


منم علی فرزند حسین فرزند علی


به کعبه سوگند که ما سزاوارتر به پیغمبریم


آنقدر با شمشیر شما را خواهم زد تا شمشیر خم شود


زدن جوان هاشمی که علوی است


و امروز پیوسته از پدرم دفاع می کنم


به خدا سوگند که زنا زاده بر ما نمی تواند حکومت کند


جنگ حضرت علی اکبر با کوفیان


ایشان دلاورانه با کوفیان جنگید بطوری که سپاه دشمن از بسیاری کشتگان به ضجه افتادند ! او با تشنگی که داشت و از آن رنـج می برد و قدرت او را کاهش داده بود یکصد و بیست نفر را به خاک و خون کشید و در حالی که زخمهای بسیار برداشته بود به سوی پدر برگشت و عرض کرد: ای پدر تشنگی و سنگینی اسلحه مرا ناراحت ساخته ، آیا ممکن است مرا به جرعه آبی سیراب سازی تا در مبارزه با دشمنان نیرو گیرم ؟


حضرت با حالت گریه فرمود : فرزندم ! بر محمد و بر علی و بر پدرت سخت است که ایشان را بخوانی و پاسخ ات ندهند و از آنها درخواست کمک نمایی پس کمکت نکنند. پسرم زبانت را بیرون آور.


سپس حضرت زبان فرزندش را مکید و انگشتر خود را به او سپرد و فرمود : این انگشتر را در دهانت بگذار و به نبرد با دشمن بازگرد که بزودی جدت با جامی سرشار از نوشیندنی که پس از آن هرگز تشنگی نیابی تو را سیراب خواهد کرد.


مثل اینکه حضرت علی اکبر قدرت و نیروی جدیدی بدست آورده باشد ، بی مهابا و با شجاعت به میدان تاخت و در حالی که شمشیر بران خود را برلشکریان دشمن فرود می آورد این رجز را می خواند:


الحرب قد بانت لها الحقایق و ظهرت من بعدها مصادق


والله رب العرش لا نفارق جموعکم او تغم البـوارق


حقایق جنگ آشکار گشت


و پس از این نیز گواهی های راستی آن آشکار می گردد.


به پرودگار عرش سوگند که از نبرد با سپاهیان انبوه شما فاصله نگیریم تا شمشیرها در غلاف شوند .


شهادت حضرت علی اکبر


جمع زیادی از دشمن را که عدد آن را تا دویست گفته اند کشت ، تا آن که مُرَه بن مُنقَذ از کمین بیرون جست و ضربه ای سنگین بر سر مبارک آن حضرت زد . دیگر سربازان دشمن نیز به او حمله کرده و هر یک با شمشیر یا نیزه، بدن شریف ایشان را مجروح ساختند.


آن حضرت که دیگر توان جنگیدن نداشــت افســار اسب را رها کرد. اسب ، او را در میان لشگر دشمن از این سو به آن سو می برد و آن سپاه جنایتکار هر کدام زخمی بر پیکر بی جان او وارد می ساخت بطوری که جسم مقدس اش پاره پاره شد و در حالی که آخرین نفس های خود را فرو می برد فریاد زد : سلام بر تو باد ای پدر ، اینک جدم رسول خدا حاضر است و مرا از جام خویش سیراب فرمود و می فرماید:


ای حسین در آمدن شتاب کن که جام دیگری برای تو آماده است. امام (ع) بالای سر جوان لاله گونش آمد و صورت بر صورت او نهاد و فرمود : خداوند قاتلان تو را بکشد، ای فرزندم چه چیز آنها را اینقدر گستاخ کرده ، بر خداوند و بر هتک حرمت رسولش ، اشک می ریخت می فرمود : ای فرزند بعد از تو خاک بر دنیا. در این هنگام حضرت زینب (س) از خیمه بیرون آمده و به سوی علی اکبر می دوید و در حالی که بشدت می گریست خود را بر روی جنازه خونین فرزند برادر انداخت. امام (ع) خواهر را از روی جنازه اکبرش بلنـد کرد و بـه خیمه اش بازگرداند و به جوانان بنی هاشم فرمود :


برادر خود را بردارید . آنها بدن نازنین علی اکبر(ع) را برداشته و در خمیه ای که در جلو آن جنگ جریان داشت ، قرار دادند.


مرقد مطهر حضرت علی اکبر علیه السلام


 

مقبره حضرت علی اکبر علیه السلام در کربلای معلی پایین پای اباعبدالله الحسین علیه السلام است و در سلام زیارت عاشورا منظور از وعلی علی ابن الحسین ، آقا علی اکبر علیه السلام می باشد.

منبع: آسمونی

paray بازدید : 427 سه شنبه 12 اردیبهشت 1396 نظرات (0)

زندگی نامه امام زمان حضرت مهدی (عج)

حضرت مهدی

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست.

 


زندگينامه امام زمان، حضرت مهدي (ع)


نام: محمد بن الحسن

كنيه: ابوالقاسم

امام زمان حضرت مهدی (عج) هم نام و هم كنيه حضرت پيامبر اكرم(ص) است. در روايات آمده است كه شايسته نيست آن حضرت را با نام و كنيه، اسم ببرند تا آن گاه كه خداوند به ظهورش زمين را مزيّن و دولتش را ظاهر گرداند.



القاب امام زمان حضرت مهدی (عج):


مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.

شيعيان در دوران غيبت صغرى ايشان را «ناحيه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بيش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بيان شده است.


ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج):


وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام زمان حضرت مهدی (عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.


آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.



سیمای امام زمان حضرت مهدی (عج)


پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».

 

حجت خدا

روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند: آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید...


دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج)


دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود:



1) از تولد تا غیبت امام زمان حضرت مهدی (عج):


امام زمان حضرت مهدی (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام زمان حضرت مهدی (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.


2) غیبت صغری امام زمان حضرت مهدی (عج):


پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره امام زمان حضرت مهدی (عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.


3) دوره غیبت کبری امام زمان حضرت مهدی (عج):


این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.


4) دوره حکومت امام زمان حضرت مهدی (عج):


پس از ظهور، امام زمان حضرت مهدی (عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.


 


صورت و سيرت امام زمان حضرت مهدی (عج)


چهره و شمايل حضرت مهدي ( ع ) را راويان حديث شيعي و سني چنين نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابرواني هلالي و كشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهايش براق و گشاد ، بيني اش كشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده . استخوان بندي اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت .گونه هايش كم گوشت و اندكي متمايل به زردي  - كه از بيداري شب عارض شده -بر گونه راستش خالي مشكين . عضلاتش پيچيده و محكم ، موي سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش متناسب و زيبا ، هياتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق . قيافه اش از حشمت و شكوه رهبري سرشار .نگاهش دگرگون كننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير " .حضرت مهدي صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وي   نهمين امام است از نسل امام حسين ( ع ) اكنون از نظرها غايب است . ولي مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي  اكبر است . چون ظاهر شود ، به كعبه تكيه كند ، و پرچم پيامبر ( ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتي جاري كند . و جهان را پر از عدل و داد و مهرباني كند .حضرت مهدي ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلي است و همه هستي او را فراگرفته است . مهدي ( ع ) عادل است و خجسته و پاكيزه . ذره اي از حق را فرو نگذارد . خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند . در حكومت او ، به احدي ناراحتي نرسد مگر آنجا كه حد خدايي جاري گردد .مهدي ( ع ) حق هر حقداري را بگيرد و به او بدهد . حتي  اگر حق كسي زير دندان ديگري   باشد ، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حكومت مهدي ( ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سياسي   منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابي مهدي   شود . نخستين افراد قيام او ، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند ...برخي به او بگروند ، با ديگران جنگ كند ، و هيچ صاحب قدرتي و صاحب مرامي   ، باقي   نماند و ديگر هيچ سياستي و حكومتي ، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآني   ، در جهان جريان نيابد . آري ، چون مهدي ( ع ) قيام كند زميني  نماند ، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدي : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حكومت مهدي ( ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند ، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر ( ص ) قضاوت كنند . در آن روزگار ، قدرت عقلي توده ها تمركز يابد . مهدي ( ع ) با تاييد الهي   ، خردهاي مردمان را به كمال رساند و فرزانگي  در همگان پديد آورد ... .مهدي ( ع ) فرياد رسي است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتي  بيمانند دست يابند . حتي   چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفينه هاي  زمين و ديگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدي ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد ، رسم ستم و شبيخون و غارتگري برافتد و جنگها از ميان برود .در جهان جاي ويراني نماند ، مگر آنكه مهدي ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احكام مهدي ( ع ) و در حكومت وي ، سر سوزني  ظلم و بيداد بر كسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند .مهدي ، عدالت را ، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه هاي مردمان كند و دادگري او همه جا را بگيرد .


اصحاب و ياران امام زمان حضرت مهدی (عج):


1. عثمان بن سعيد عمروى (متوفاى سال 257ق.).


2. محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال 304ق.).


3. حسين بن روح نوبختى (متوفاى سال 326ق.).


4. على بن محمد سمرى (متوفاى سال 329ق.).


اين چهار تن نماينده بلافصل امام زمان حضرت مهدی (عج) بودند كه در ايام غيبت صغرى، پس از شهادت امام حسن عسكرى(ع)، از سال 260 تا 329، به مدت 70 سال به ترتيب، واسطه ميان امام زمان حضرت مهدی (عج) وشيعيان ايشان بودند. اين چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، 313 نفر از يارانش به او پيوسته و نخستين هسته لشكريان امام زمان حضرت مهدی (عج) را تشكيل مى‏دهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در ايام غيبت آن حضرت به اين مقام ارجمند نايل شده‏اند كه بر ديگران پنهان مانده است و پنهان خواهد ماند. همچنين افراد بسيارى در ايام غيبت به محضرش شرفياب گشته و از عناياتش بهره‏مند شده‏اند كه در اين جا به نام برخى از آنان اشاره مى ‏گردد:


1. اسماعيل بن حسن هرقلى.

2. سيد محمد بن عباس جبل عاملى.

3. سيد عطوه علوى حسنى.

4. اميراسحاق استرآبادى.

5. ابوالحسين بن ابى بغل.

6. شريف عمر بن حمزه.

7. ابوراجح حمامى.

8. شيخ حر عاملى.

9. مقدس اردبيلى.

10. محمد تقى مجلسى.

11. ميرزا محمد استرآبادى.

12. علامه بحر العلوم.

13. شيخ حسين آل رحيم.

14. ابوالقاسم بن ابى جليس.

15. ابو عبداللَّه كندى.

16. ابو عبداللَّه جنيدى.

17. محمد بن محمد كلينى.

18. محمد بن ابراهيم بن مهزيار.

19. محمد بن اسحاق قمى.

20. محمد بن شاذان نيشابورى.



زمامداران معاصر امام زمان حضرت مهدی (عج) :


امام زمان حضرت مهدی (عج) از زمان تولد (سال 255 هجرى) تا زمان ظهور و تشكيل حكومت جهانى، با تمام حاكمان و زمامداران كشورهاى اسلامى و غير اسلامى، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفاى عباسى كه در ايام غيبت صغراى آن حضرت بر مسلمانان حكومت راندند، عبارتند از:


1. مهتدى عباسى (255 - 256ق.).


2. معتمد عباسى (256 - 279ق.).


3. معتضد عباسى (279 - 289ق.).


4. مكتفى عباسى (289 - 295ق.).


5. مقتدر عباسى (295 - 320ق.).


6. قاهر عباسى (320 - 322ق.).


7. راضى عباسى (322 - 329ق.).


8. متقى عباسى (329 - 333ق.).


هنگامى كه امام زمان حضرت مهدی (عج) ظهور كند و قيام آزادى بخش وى فراگير شود، برخى از سلاطين و حاكمان كشورها در برابر او تواضع نموده و سر تسليم فرود مى‏آورند و برخى ديگر با آن حضرت، به مقابله و منازعه بر مى‏خيزند و پس از درگيرى، متحمل شكست و اضمحلال خواهند شد و حكومت آن حضرت، از شرق تا غرب كره زمين را فرا خواهد گرفت. در اين باره، روايات فراوانى از معصومين(ع)نقل شده است كه براى نمونه، حديثى را از امام محمد باقر(ع) بيان مى‏كنيم:


عَن أبي جعفر(ع) قال: القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعبِ، مُؤيّدٌ بالنَّصر، تُطوى‏ له الأرضُ وَتظهَرُ لَهُ الكنوزُ ويبلغُ سُلطانه المشرقَ والمغرِبَ ويُظِهرُ اللَّهُ دينهُ على الدّينِ كُلّه ولو كَرِهَ المُشركون فلا يَبقى‏ على وجهِ الأرضِ خرابٌ إلّا عمّر وينزلُ روحُ‏اللَّهِ عيسى بن مريم فيُصلّي خلفه.(1)


 

قيام كننده از ما منصور به رعب و مؤيّد به نصر است. زمين از براى او در نورديده شود و گنج‏هاى پنهان را براى او آشكار كند. سلطنت و حكومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند منان، به دست او دين خود را بر همه دين‏ها غالب گرداند، اگر چه مشركان را خوش نيايد. در روى زمين هيچ خرابى باقى نماند، مگر اين كه آبادش كند و روح اللَّه، عيسى بن مريم از آسمان نازل شده و بر او اقتدا كند و پشت سرش نماز بخواند

paray بازدید : 1248 سه شنبه 12 اردیبهشت 1396 نظرات (0)

زندگي نامه حكيم عمر خيام بمناسبت بزرگداشت سال 96

بزرگداشت حکیم عمر خیام

غیاث الدین ابوالفتح، عمر بن ابراهیم خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقی بر خراسان، ناحیه ای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفته اند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت. خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبرتألیف کرد.

 

خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود.

 

در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه است. سال دوازده ماه دارد 6 ماه نخست هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه آخر 29 روز است هر چهارسال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز است هر چهار سال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز می شود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه روز اشتباه دارد.

 

بعد از کشته شدن نظام الملک و سپس ملکشاه، در میان فرزندان ملکشاه بر سر تصاحب سلطنت اختلاف افتاد.

 

به دلیل آشوب ها و درگیری های ناشی از این امر، مسائل علمی و فرهنگی که قبلا از اهمیت خاصی برخوردار بود به فراموشی سپرده شد. عدم توجه به امور علمی و دانشمندان و رصدخانه، خیام را بر آن داشت که اصفهان را به قصد خراسان ترک کند. وی باقی عمر خویش را در شهرهای مهم خراسان به ویژه نیشابور و مرو که پایتخت فرمانروائی سنجر (پسر سوم ملکشاه) بود، گذراند. در آن زمان مرو یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی دنیا به شمار می رفت و دانشمندان زیادی در آن حضور داشتند. بیشتر کارهای علمی خیام پس از مراجعت از اصفهان در این شهر جامه عمل به خود گرفت.

 

دستاوردهای علمی خیام برای جامعه بشری متعدد و بسیار درخور توجه بوده است. وی برای نخستین بار در تاریخ ریاضی به نحو تحسین برانگیزی معادله های درجه اول تا سوم را دسته بندی کرد، و سپس با استفاده از ترسیمات هندسی مبتنی بر مقاطع مخروطی توانست برای تمامی آنها راه حلی کلی ارائه کند.

 

وی برای معادله های درجه دوم هم از راه حلی هندسی و هم از راه حل عددی استفاده کرد، اما برای معادلات درجه سوم تنها ترسیمات هندسی را به کار برد؛ و بدین ترتیب توانست برای اغلب آنها راه حلی بیابد و در مواردی امکان وجود دو جواب را بررسی کند. اشکال کار در این بود که به دلیل تعریف نشدن اعداد منفی در آن زمان، خیام به جوابهای منفی معادله توجه نمی کرد و به سادگی از کنار امکان وجود سه جواب برای معادله درجه سوم رد می شد. با این همه تقریبا چهار قرن قبل از دکارت توانست به یکی از مهمترین دستاوردهای بشری در تاریخ جبر بلکه علوم دست یابد و راه حلی را که دکارت بعدها (به صورت کاملتر) بیان کرد، پیش نهد.

 

آثار خیام


 

خیام همچنین توانست با موفقیت تعریف عدد را به عنوان کمیتی پیوسته به دست دهد و در واقع برای نخستین بار عدد مثبت حقیقی را تعریف کند و سرانجام به این حکم برسد که هیچ کمیتی، مرکب از جزء های تقسیم ناپذیر نیست و از نظر ریاضی، می توان هر مقداری را به بی نهایت بخش تقسیم کرد. همچنین خیام ضمن جستجوی راهی برای اثبات "اصل توازی" (اصل پنجم مقاله اول اصول اقلیدس) در کتاب شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس (شرح اصول مشکل آفرین کتاب اقلیدس)، مبتکر مفهوم عمیقی در هندسه شد. در تلاش برای اثبات این اصل، خیام گزاره هایی را بیان کرد که کاملا مطابق گزاره هایی بود که چند قرن بعد توسط والیس و ساکری ریاضیدانان اروپایی بیان شد و راه را برای ظهور هندسه های نااقلیدسی در قرن نوزدهم هموار کرد. بسیاری را عقیده بر این است که مثلث حسابی پاسکال را باید مثلث حسابی خیام نامید و برخی پا را از این هم فراتر گذاشتند و معتقدند، دو جمله ای نیوتن را باید دو جمله ای خیام نامید. البته گفته می شودبیشتر از این دستور نیوتن و قانون تشکیل ضریب بسط دو جمله ای را چه جمشید کاشانی و چه نصیرالدین توسی ضمن بررسی قانون های مربوط به ریشه گرفتن از عددها آورده اند.

 

استعداد شگرف خیام سبب شد که وی در زمینه های دیگری از دانش بشری نیز دستاوردهایی داشته باشد. از وی رساله های کوتاهی در زمینه هایی چون مکانیک، هیدرواستاتیک، هواشناسی، نظریه موسیقی و غیره نیز بر جای مانده است. اخیراً نیز تحقیقاتی در مورد فعالیت خیام در زمینه هندسه تزئینی انجام شده است که ارتباط او را با ساخت گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان تأئید می کند.

 

تاریخ نگاران و دانشمندان هم عصر خیام و کسانی که پس از او آمدند جملگی بر استادی وی در فلسفه اذعان داشته اند، تا آنجا که گاه وی را حکیم دوران و ابن سینای زمان شمرده اند. آثار فلسفی موجود خیام به چند رساله کوتاه اما عمیق و پربار محدود می شود. آخرین رساله فلسفی خیام مبین گرایش های عرفانی اوست.

 

اما گذشته از همه اینها، بیشترین شهرت خیام در طی دو قرن اخیر در جهان به دلیل رباعیات اوست که نخستین بار توسط فیتزجرالد به انگلیسی ترجمه و در دسترس جهانیان قرار گرفت و نام او را در ردیف چهار شاعر بزرگ جهان یعنی هومر، شکسپیر، دانته و گوته قرار داد. رباعیات خیام به دلیل ترجمه بسیار آزاد (و گاه اشتباه) از شعر او موجب سوء تعبیرهای بعضاً غیر قابل قبولی از شخصیت وی شده است. این رباعیات بحث و اختلاف نظر میان تحلیلگران اندیشه خیام را شدت بخشیده است. برخی برای بیان اندیشه او تنها به ظاهر رباعیات او بسنده می کنند، در حالی که برخی دیگر بر این اعتقادند که اندیشه های واقعی خیام عمیق تر از آن است که صرفا با تفسیر ظاهری شعر او قابل بیان باشد. خیام پس از عمری پربار سرانجام در سال 517 هجری (طبق گفته اغلب منابع) در موطن خویش نیشابور درگذشت و با مرگ او یکی از درخشان ترین صفحات تاریخ اندیشه در ایران بسته شد.

 

اشعار خیام


 

آثار

 

خیام آثار علمی و ادبی بسیار تالیف نمود که معروفترین آنها هفده رساله و کتاب است بشرح زیر:

 

۱- رساله فی براهین‌الجبر و المقابله به زبان عربی، در جبر و مقابله که فوق العاده معروف است و بوسیله دکتر غلامحسین مصاحب در تهران به چاپ رسیده است.

 

۲- رساله کون و تکلیف به عربی درباره حکمت خالق در خلق عالم و حکمت تکلیف که خیام آن را در پاسخ پرسش امام ابونصر محمدبن ابراهیم نسوی در سال ۴۷۳ نوشته است و او یکی از شاگردان پورسینا بوده و در مجموعه جامع البدایع باهتمام سید محی الدین صبری بسال ۱۲۳۰ و کتاب خیام در هند به اهتمام سلیمان ندوی سال ۱۹۳۳ میلادی چاپ شده است.

 

۳- رساله‌ای در شرح مشکلات کتاب مصادرات اقلیدس و این رساله در سال ۱۳۱۴ به اهتمام دکتر تقی ارانی به چاپ رسید که از لحاظ ریاضی بسیار مهم است.

 

۴- رساله روضة‌القلوب در کلیات وجود.

 

۵- رساله ضیاء العلی.

 

۶- رساله میزان‌الحکمه.

 

۷- رساله‌ای در صورت و تضاد.

 

۸- ترجمه خطبه ابن سینا.

 

۹- رساله‌ای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعب.

 

۱۰- رساله مشکلات ایجاب.

 

۱۱- رساله‌ای در طبیعیات.

 

۱۲- رساله‌ای در بیان زیگ ملکشهاهی.

 

۱۳- رساله نظام الملک در بیان حکومت.

 

۱۴- رساله لوازم‌الاکمنه.

 

۱۵- اشعار عربی خیام که در حدود ۱۹ رباعی آن بدست آمده است.

 

۱۶- نوروزنامه.

 

۱۷- رباعیات فارسی خیام که در حدود ۲۰۰ چارینه (رباعی) یا بیشتر از حکیم عمر خیام است و زائد بر آن مربوط به خیام نبوده بلکه به خیام نسبت داده شده.

 

۱۸- عیون الحکمه.

 

۱۹- رساله معراجیه.

 

۲۰- رساله در علم کلیات.

 

۲۱- رساله در تحقیق معنی وجود.

 

آرامگاه حکیم عمر خیام 


 

مثلث خیام ، پاسکال

 

بسیاری عقیده دارند که مثلث حسابی پاسکال را باید مثلث حسابی خیام نامید و برخی پا را از این هم فراتر گذاشته اند و معتقد اند که دو جمله ای نیوتون را باید دوجمله ای خیام نامید . اندکی در این باره دقت کنیم.

 

 

 

 

paray بازدید : 1198 سه شنبه 12 اردیبهشت 1396 نظرات (0)

زندگی نامه فردوسی شاعر پر آوازه ایران

زندگی نامه فردوسی

بر پایهٔ دیدگاه بیشتر پژوهشگران امروزی، فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی (۹۴۰ میلادی) در روستای پاژ در شهرستان توس در خراسان دیده به جهان گشود. نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شده‌است. نام کوچک او را در بن‌مایه‌های کهن‌تر «حسن» نیز نوشته‌اند. پدرش از دهقانان طوس بود که ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از همان زمان که به کسب علم و دانش می پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه مند شد .

 

چنان كه مي دانيم "دهقانان" يك طبقه از مالكان بودند كه در دوره ي ساسانيان (و چهار پنج قرن اول از عهد اسلامي) در ايران زندگي مي كردند و يكي از طبقات اجتماعي فاصل ميان طبقه كشاورزان و اشراف درجه اول را تشكيل مي دادند و صاحب نوعي "اشرافيت ارضي" بودند.

 

زندگانی آنان در كاخهايي كه در اراضي خود داشتند مي گذشت. آنها به وسيله ي "روستاييان" از آن اراضي بهره برداري می نمودند و در جمع آوري ماليات اراضي با دولت ساساني و سپس در عهد اسلام با دولت اسلام همكاري داشتند و حدودا تا زمان حمله مغول به تدريج بر اثر فتنه ها و آشوبها و تضييقات گوناگون از بين رفتند.

 

همانطور که در زندگی نامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی وی هم‌ زمان با گونه‌ای جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سدهٔ سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سدهٔ چهارم رسید و گرانیگاه آن خراسان و سرزمین‌های فرارود بود.

 

در درازنای همین دو سده شمار چشمگیری از سرایندگان و نویسندگان پدید آمدند و با آفرینش ادبی خود زبان پارسی دری را که توانسته بود در برابر زبان عربی پایدار بماند، توانی روزافزون بخشیدند و به صورت زبان ادبی و فرهنگی درآوردند. فردوسی از همان روزگار کودکی بینندهٔ کوشش‌های مردم پیرامونش برای پاسداری ارزش‌های دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینه‌ای پا به پای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو  سخت‌گام همان راه شد.

 

زندگی نامه فردوسی- دوران کودکی و نوجوانی 

درباره دوران کودکی و جوانی فردوسی نه خود شاعر سخنی گفته و نه در بن‌مایه‌های کهن جز افسانه و خیال‌بافی چیزی به چشم می‌خورد. با این حال از دقت در ساختار زبانی و بافت تاریخی - فرهنگی شاهنامه، می‌توان دریافت که او در دوران پرورش و بالندگی خویش از راه مطالعه و ژرف‌نگری در سروده‌ها و نوشتارهای پیشینیان خویش سرمایهٔ کلانی اندوخته که بعدها دست‌ مایهٔ او در سرایش شاهنامه شده‌ است. هم‌چنین از شاهنامه و زندگی نامه فردوسی این گونه برداشت کرده‌اند که فردوسی با زبان عربی و دیوان‌های شاعران عرب و نیز با زبان پهلوی آشنا بوده‌است.

 

بیوگرافی فردوسی,زندگی نامه فردوسی،شاهنامه


بیوگرافی و زندگی نامه فردوسی سراینده کتاب شاهنامه

 

سروده‌های فردوسی

کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را بر پایهٔ شاهنامه ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی می‌دانند اما با مطالعه زندگی نامه فردوسی می‌توان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی می‌پرداخته‌ است و چه بسا سرودن داستان های شاهنامه را در همان زمان و بر پایهٔ داستان‌های کهنی که در داستان‌های گفتاری مردم جای داشته‌اند، آغاز کرده‌است. از میان داستان های شاهنامه که گمان می‌رود در زمان جوانی وی گفته شده باشد می‌توان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.

 

فردوسی پس از آگاهی یافتن از مرگ دقیقی توسی و نیمه‌کاره ماندن گشتاسب‌نامه سرودهٔ او (که به زمانهٔ زرتشت می‌پردازد)، به نگاشته شدن شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده و بن‌مایهٔ دقیقی توسی در سرودن گشتاسب‌نامه بوده‌است پی برد و به دنبال آن به بخارا، پایتخت سامانیان («تختِ شاهِ جهان») رفت تا آن را بیابد و بازمانده آن را به شعر در آورد. فردوسی در این سفر «شاهنامهٔ ابومنصوری» را نیافت اما در بازگشت به توس، امیرک منصور، که از دوستان فردوسی بوده‌است و «شاهنامه ابومنصوری» به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق یکپارچه و نوشته شده بود، نسخه‌ای از آن را در اختیار فردوسی نهاد.

 

زندگی نامه فردوسی-سُرایش شاهنامه

شاهنامه پرآوازه‌ترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگ‌ترین نوشته‌های ادبیات کهن پارسی است. فردوسی سرودن شاهنامه را بر پایهٔ نوشتار ابومنصوری در حدود سال۳۷۰ هجری قمری آغاز کرد و سر انجام آن را در تاریخ ۲۵ سپندارمذ سال ۳۸۴ هجری قمری (برابر با ۳۷۲ خورشیدی) با این بیت‌ها به انجام رساند:

 

 سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد                             به ماه سفندارمذ روز ارد

ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چار            به نام جهان داور کردگار

 

این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به بیست سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سال‌ها هم‌زمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ۳۸۲ خورشیدی) در سن شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازه‌ای از شاهنامه شد. فردوسی در ویرایش دوم، بخش‌های مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در هفتاد و یک سالگی فردوسی بوده‌است:

 

چو سال اندر آمد به هفتاد و یک               همی زیر بیت اندر آرم فلک

ز هجرت شده پنج هشتاد بار                  به نام جهان داور کردگار

 

فردوسی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخ‌ کامی سراینده از اوضاع زمانه بوده‌است. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را هشتاد ساله و جای دیگر هفتاد و شش ساله خوانده‌است.

 

زندگی نامه فردوسی,بیوگرافی فردوسی,آرامگاه فردوسی


آرامگاه فردوسی در شهر توس

 

درگذشت و آرامگاه فردوسی

محمد امین ریاحی، با درنگریستن در زندگی نامه فردوسی و گفته‌های وی از سن و ناتوانی خود، این گونه نتیجه‌ گیری کرده‌است که فردوسی می‌بایست پس از سال ۴۰۵ هجری قمری و پیش از سال ۴۱۱ هجری قمری از جهان رفته باشد.

 

پس از مرگ، واعظ طبرستان به دلیل شیعه بودن فردوسی از به خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستان مسلمانان جلوگیری کرد و به ناچار در باغ خود وی در توس به خاک سپرده شد. آرامگاه فردوسی بین سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ به دستور رضا شاه بازسازی شد.

 

مذهب فردوسی

بر اساس ابیاتی در خود شاهنامه و همچنین با مطالعه زندگی نامه فردوسی و منابع اولیه‌ای چون آثار نظامی عروضی و نصیرالدین قزوینی، فردوسی یک مسلمان شیعه بود؛ ولی برخی از پژوهشگران اخیراً در مورد مذهب وی و شاخهٔ شیعی آن اظهار تردید کرده‌اند.

 

بزرگداشت و گرامیداشت فردوسی

در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده‌ است هر سال در این روز آیین‌های بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی برگزار میگردد.

 

 منبع : ویکی پدیا

paray بازدید : 1222 دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 نظرات (0)

زندگی نامه شهید مطهری به مناسبت روز معلم

مطهری

زندگینامه شهید مطهری:بهمن سال 1298 هجری شمسی در قریه فریمان از توابع مشهد متولد شد پدرش شیخ حسین مطهری مردی بااخلاق و تقوا بود.وی در سنین کودکی به مکتب خانه رفته و به فراگیری قرآن و تعلیمات ابتدایی می پردازد.در 5 سالگی علاقه زیادی به رفتن به مکتب خانه از خود نشان می داد به طوری که در یک شب مهتابی.به خیال اینکه صبح شده به سوی مکتبخانه روانه می شود و چون درب مکتب خانه بسته بود.پشت درب به خواب می رود.

 زندگینامه شهید مطهری

زندگینامه شهید مطهری

در سنین 12 سالگی میل و علاقهاش به اسلام و علوم دینی او را به سوی حوزه کشاند به ویژه در روزگاری که استبداد رضا خانی عرصه را بر روحانیون تنگ کرده بود.همه اقوام به جز پدر و دایی ایشان با روحانی شدنشان مخالف بودند و می گفتند تو با این استعدادت باید«اداری»بشوی چون در آن زمان کار در ادارات بالاترین شغل بود.در سال 1311 شمسی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نمود و تحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز کرد.در همان آغاز اندیشه های مربوط به خداشناسی سخت او را به خود مشغول می دارد به طوری که هدف او از خواندن مقدمات عربی.فقهی اصولی و منطقی تنها این بود که بتواند آراء فیلسوفان بزرگ را درک نماید.

 

 

عزیمت به قم

استاد پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزه علمیه مشهد در سال 1315 شمسی عازم قم گردید و طی پانزده سال اقامت در حوزه علمیه قم از محضر بزرگانی همچون آیت الله بروجردی،آیت الله امام خمینی،عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی و علامه طباطبایی استفاده نمود «3» استاد مطهری در مورد تفسیر المیزان گفته است که«تفسیر المیزان ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است...من می توانم ادعا کنم که بهترین تفسیری است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است»

 زندگینامه شهید مطهری

ارتباط با فداییان اسلام

شهید مطهری در عین جدیت در تحصیل.از مسایل اجتماعی و سیاسی غافل نبود.علی دوانی می گوید:استاد شهید مطهری با فداییان اسلام و افکارشان هماهنگ بود.بارها از نواب می شنیدم که با احترام از آقای مطهری یاد می کرد و از احوال او جویا می شد یا مطلبی را از وی نقل می کرد که بیشتر جنبه راهنمایی و نصیحت داشت.

برخی از طلاب حوزه به تحریک اطرافیان آقای بروجردی به جمعیت فدائیان اسلام در مدرسه فیضیه حمله کرده و آن ها را مضروب ساختند.شهید مطهری به دیدن آن ها رفت و پس از شنیدن گله های آنان از آقای بروجردی گفت:آقای نواب ببینید برادر!کوتاهی از خود شما شد.تصدیق کنید که شما آقایان خیلی عصبانی هستید با خشم و عصبانیت که نمی شود کار کرد چرا شما کاری بکنید که به اینجا برسد؟ نباید با آقای بروجردی طرف شوید.وظیفه ندارید.واحدی و آقا سید هاشم ساکت بودند نواب سخنان شهید مطهری را تصدیق می کرد..

بعدها در اثر نصایح شهید مطهری نسبت به آقای بروجردی نرم تر شدند

 زندگینامه شهید مطهری

مهاجرت به تهران

در سال 1331 استاد مطهری به تهران مهاجرت نمود و فعالیت علمی اش را آغاز کرد و در مدرسه سپهسالار به تدریس پرداخت و در سال 1332 کتاب اصول فلسفه جلد اول را شرح و پاورقی زدند.احسان طبری ایدئولوگ حزب توده که در اواخر عمر خود مارکسیسم را مردود اعلام کرد و به اسلام گرایش پیدا کرد در مصاحبه ای این تغییر ایدئولوژی خود را در نتیجه مطالعه آثار شهید مطهری خصوصاً اصول فلسفه و روش رئالیسم دانست.

شهید در سال 1334 فعالیت علمی خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی شروع نمود و به مدت 22 سال ادامه یافت.مرحوم راشد ممتحن دانشکده الهیات پس از تصحیح ورقه استاد گفته بود اگر نمره ای بالاتر از 20 بود به این ورقه می دادم.استاد کتاب داستان و راستان را در سال 1339 نوشت و در سال 1344 از سوی کمیسیون ملی یونسکو در ایران برنده جایزهء یونسکو گردید.

در این سال ها استاد با انجمن اسلامی مهندسین.انجمن اسلامی پزشکان و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران ارتباط پیدا کرد و برای آن ها جلسات درس و سخنرانی تشکیل داد در همین دوران با آیت 1...طالقانی و مهندس بازرگان همکاری داشت.

 زندگینامه شهید مطهری

قیام 15 خرداد

استاد در اثر روابط زیادی که با مردم و اقشار مختلف تهران داشت در قیام 15 خرداد نقش اساسی ایفا نمود و در شب پانزده خرداد سخنرانی مهیجی علیه شخص شاه ایراد کرد که در نتیجه دستگیر و به زندان افتاد.

آقای هاشمی رفسنجانی می گوید:من و بعضی دوستان دیگر می دانیم که شهید مطهری چه نقش عظیمی در حوادث محرم 42 که منجر به انقلاب 15 خرداد یا 12 محرم شد داشتند که بخش ناچیزی از آنرا رژیم فهمیده بود.

 زندگینامه شهید مطهری

همکاری با هیأت های مؤتلفه اسلامی

بعد از قضایای 15 خرداد.عده ای از متدینین و نیروهای مخلص هیأت ها را برای یاری نهضت امام تشکیل دادند آنان از امام خواستند چند نفر نماینده را برای راهنمایی فکی و عملی آن ها مشخص کند.امام استاد مطهری را معرفی نمودند استاد تأکید داشت که این هیأت ها از نظر فکری و آشنایی با معارف اسلامی ساخته شوند و به همین جهت درس هایی را برای آن ها دایر نمود که کتاب انسان و سرنوشت محصول آن بحث ها است.

در سال 1343 حسنعلی منصور نخست وزیر وقت که به روحانیت هتاکی می کرد توسط بخارایی از اعضای این هیأت ها کشته می شود و بخارایی در درس های استاد شرکت می کرد و در دادگاه اسم ایشان را بردند و به صورت خارق العاده ای استاد نجات می یابند.

 زندگینامه شهید مطهری

 

شیوه مبارزه و تقیه ای استاد

استاد در جمع هیأت مؤتلفه گفت:«چون فشار و اختناق بسیار زیاد است و سازمان امنیت مانع می تراشد و مانع پیشرفت کار می شود باید دو جبهه را سازمان دهیم:یک جبهه در جلو و آشکار و دیگری پشت جبهه که کارش مدد دادن و فکر کردن و ایده دادن به کسانی باشد که در صحنه هستند...»پس از اعلام نتیجه به امام ایشان فرمودند: «مردم ما هنوز اسلام را نمی شناسند...»پس از 15 خرداد و سرکوب مردم و تبعید امام،مطهری دید که ایدئولوژی مدونی برای حکومت مهیا نشده است نه مردم از اسلام راستین اطلاع دارند و نه تعداد افراد کافی متدین و متخصصّ برای اداره کشور لذا شهید مطهری بیشتر و بهتر از دیگران از عهده این کار برآمد.

در سال 1345 مقاله ای در مجله زن روز بر ضد حقوق زن در اسلام منتشر شد.شهید مقالاتی در پاسخ به آن ها نوشتند که بعدها آن مقالات به صورت نظام حقوق زن در اسلام درآمد.

 

تأسیس حسینیه ارشاد

استاد مطهری در سال 1346 با همکاری محمد همایون و حجت الا سلام شاهچراقی و ناصر میانجی حسینیه ارشاد را بنیاد گذاشتند.هدف شهید کار عمیق فرهنگی و آشناسازی نسل جوان را با اسلام راستین بود ولی در اثر شیطنت های ناصر میناچی.استاد مجبور به استعفا شد و سرانجام سال 1350 از سوی رژیم شاه تعطیل شد.در سال 48 کتاب مسأله حجاب را در انجمن اسلامی پزشکان به صورت سخنرانی القا کرد.

استاد حمایت زیادی از مردم مظلوم فلسطین و مبارزه با صهیونیسم در ایران نمود.در سال 48 سخنرانی تندی بر علیه اسراییل نمود که منجر به دستگیری او گردید و در همین راستا استاد مطهری و مرحوم علامه طباطبایی و سید ابوالفضل زنجانی حسابی را جهت جمع آوری اعانه برای مردم فلسطین کردند.در سال 1349 سخنرانی تحت عنوان احیای تفکر اسلامی در حسینیه ارشاد نمود که به دستگیری او منجر گردید.

 زندگینامه شهید مطهری

مسجد الجواد

پس از تعطیلی حسینه ارشاد پایگاه استاد به مسجد الجواد منتقل گردید و اداره این مسجد که دارای یک تالار تبلیغ نیز بود و هست به عهده استاد بود... «9»استاد در سال 1354 ممنوع المنبر گردید.در این سال ها تا آغاز دوره جدید نهضت به تألیف کتاب و تبلیغ و تشکیل جلسات فلسفه،اقتصاد،فلسفه تاریخ.مسأله حکومت و.. در حوزه علمیه قم پرداخت.در سال 1355 به دنبال درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات که در سر کلاس های درس تبلیغات ضد دینی می کرد و استاد شهید بارها به او تذکر داده و او را دعوت به مناظره به جای تبلیغ در سر کلاس کرده بود.رژیم که به دنبال فرصتی برای اخراج استاد از دانشگاه بود.ایشان را بازنشسته کرد

ایشان در دانشکده الهیات خدمات فراوانی انجام داد و بیشتر در دوره لیسانس تدریس می کرد هرچند صلاحیت بیشتر هم داشت تعداد 22 رساله و 20 رساله فوق لیسانس به راهنمایی و همکاری استاد تدوین گردید از افراد مشهوری که رساله دکترای خود را تحت نظر استاد شهید نوشتند می توان از شهید بهشتی و شهید باهنر نام برد.

ارتباط او با امام بسیار مستحکم بود در سال 1355 استاد به نجف رفت و با امام در مورد حوزه قم و مسایل نهضت اسلامی گفتگو کرد،استاد در سال 1355«جامعه روحانیت مبارز تهران»را با همکاری چند تن از دوستان روحانی بنیان گذاری کرد.

 

 زندگینامه شهید مطهری

نقش استاد در دوره جدید نهضت

1.رابطه این امام و سایر مراجع او هرگز به خاطر عشق به امام مراجع دیگر را تحقیر نمی کرد،استاد شهید در حوادث 29 بهمن تبریزچهلم شهدای قمآیت ا..شریعتمداری را تحریک کرده و ایشان اطلاعیه ای صادر کردند که حتی گفته می شود متن آن توسط استاد مهیا شده بود.

 

2-ارتباط با امام در پاریس.وقتی امام به پارس هجرت کرد استاد ارتباط فراوانی با او داشتند.آقای هاشمی می گوید:مرکز هدایت انقلاب در داخل کشور و هماهنگی آن با رهبری حضرت امام.منزل استاد مطهری بود.

 

3-طرح اقتصادی بعد از اعتصاب کارکنان صنعت نفت و کمبود شدید مواد سوختنی در داخل منزل آقای مطهری پیشنهاد شد و افرادی به جنوب فرستاده شدند.

 

4-استاد سعی داشت تا از انحراف نهضت و بهره برداری منافقین خلق و دیگران جلوگیری کند خطری که در مشروطه هم تکرار شد نمونه.مراسمی که پیش از انقلاب از سوی جامعه روحانیت مبارز تهران در تجلیل از شهدای نهضت در بهشت زهرا برگزار شده بود در جمعیت بانوان.آرم منافقین مشاهده شد تنها استاد مطهری بود که قاطعانه نظر داد که این آرم باید پایین بیاید و خود شخصاً این کار را انجام داد. آقای مطهری به پاریس سفر کرد و با امام دیدار کرد و در همین سفر استاد شهید از سوی امام مسئول تشکیل شورای انقلاب اسلامی گردید.

زمانی که دولت بختیار مانع ورود حضرت امام به کشور شده بود استاد مطهری در صف مقدم روحانیون متحصن در دانشگاه تهران حضور داشت.وقتی امام می خواستند به ایران برگردند احمد آقا از فرانسه تماس گرفتند و به شهید مطهری مسأله را بیان کردند ایشان سران جمعیت مؤتلفه را جمع کرد و ساعت 4 صبح جلسه گرفتند و خود استاد شخصاً ریاست کمیته استقبال را بر عهده گرفتند

آقای ناطق نوری در مصاحبه تلویزیونی گفت:اخباری که از تهران به اقامتگاه امام در پاریس داده می شد امام به این اخبار اطمینان پیدا نمی کردند مگر آنگاه که از سوی استاد مطهری تأیید می شد.

حضرت امام در بدو ورود به ایران به مدرسه رفاه رفتند ولی در آنجا زمانی پایگاه هواداری سازمان مجاهدین خلق ایران بود.استاد مطهری پیشنهاد کردند که حضرت امام به مدرسه علوی منتقل شود که این کار علی رغم مخالفت برخی افراد انجام شد.

 زندگینامه شهید مطهری

پس از پیروزی انقلاب

استاد پس از پیروزی همچون مشاوری دلسوز و مورد اعتماد امام بودند.او افراد و روحی ات آن ها را خوب می شناخت به عنوان نمونه می خواستند مسئولیت کمیته انقلاب را به آقای لاهوتی بدهند که آقای مطهری مخالفت کرد و با امام صحبت کردند و امام قبول کردند و آقای مهدوی کنی را به ریاست کمیته انتخاب کردند.

مدیریت مدرسه عالی سپهسالار را به آقای امامی کاشانی پیشنهاد کردند که از سوی امام پذیرفته شد.استاد از اینکه آیت ا...طالقانی به خاطر منافقین قهر کرده و به کرج رفته اند بسیار ناراحت بود.سران منافقین در فروردین سال 58 با امام ملاقات کرده و عکس نیز گرفته بودند وقتی او از داستان مطلع می شوند اعضای دفتر امام را مورد عتاب قرار می دهند که چرا اجازه چنین کاری را دادی.این ها سوء استفاده می کنند سپس دور بیت را گرفته و فیلم آنرا زیر پا می گذارند. در اول پیروزی انقلاب اسلامی یاسر عرفات برای بازدید

از ایران به تهران آمده و در مدرسه علوی اقامتگاه حضرت امام حضور یافته بود وی بسیار اصرار کرد که عکسی با استاد مطهری بگیرد اما استاد به هیچوجه حاضر به این کار نشد.

 زندگینامه شهید مطهری

شهادت

استاد مطهری در روز سه شنبه 11 اردیبهشت 1358 ساعت ده و بیست دقیقه شب توسط گروهک جنایتکار فرقان به شهادت رسید. «16»

فرقان اطلاعیه ای صادر کرد که خیانت شخص مرتضی مطهری در به انحراف کشاندن انقلاب توده های خلق بر همه روشن بود لذا اعلام انقلابی نام برده انجام پذیرفت.پیکر او به دستور حضرت امام به قم منتقل شد و در حرم به خاک سپرده شد و آیت ا...العظمی گلپایگانی بر او نماز گذارد.


 

منبع : دلگرم

paray بازدید : 1446 دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 نظرات (0)

زندگی نامه حضرت صاحب الزمان (عج)

تحقیق و زندگینامه امام زمان (عج)

 

 

 

 

امام زمان

زندگينامه امام زمان، حضرت مهدي (ع)


نام: محمد بن الحسن

كنيه: ابوالقاسم

امام زمان حضرت مهدی (عج) هم نام و هم كنيه حضرت پيامبر اكرم(ص) است. در روايات آمده است كه شايسته نيست آن حضرت را با نام و كنيه، اسم ببرند تا آن گاه كه خداوند به ظهورش زمين را مزيّن و دولتش را ظاهر گرداند.



القاب امام زمان حضرت مهدی (عج):


مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.

شيعيان در دوران غيبت صغرى ايشان را «ناحيه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بيش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بيان شده است.


ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج):


وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام زمان حضرت مهدی (عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.


آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.



سیمای امام زمان حضرت مهدی (عج)


پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».

 

حجت خدا

روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند: آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید...


دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج)


دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود:



1) از تولد تا غیبت امام زمان حضرت مهدی (عج):


امام زمان حضرت مهدی (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام زمان حضرت مهدی (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.


2) غیبت صغری امام زمان حضرت مهدی (عج):


پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره امام زمان حضرت مهدی (عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.


3) دوره غیبت کبری امام زمان حضرت مهدی (عج):


این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.


4) دوره حکومت امام زمان حضرت مهدی (عج):


پس از ظهور، امام زمان حضرت مهدی (عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.


 


صورت و سيرت امام زمان حضرت مهدی (عج)


چهره و شمايل حضرت مهدي ( ع ) را راويان حديث شيعي و سني چنين نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابرواني هلالي و كشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهايش براق و گشاد ، بيني اش كشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده . استخوان بندي اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت .گونه هايش كم گوشت و اندكي متمايل به زردي  - كه از بيداري شب عارض شده -بر گونه راستش خالي مشكين . عضلاتش پيچيده و محكم ، موي سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش متناسب و زيبا ، هياتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق . قيافه اش از حشمت و شكوه رهبري سرشار .نگاهش دگرگون كننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير " .حضرت مهدي صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وي   نهمين امام است از نسل امام حسين ( ع ) اكنون از نظرها غايب است . ولي مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي  اكبر است . چون ظاهر شود ، به كعبه تكيه كند ، و پرچم پيامبر ( ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتي جاري كند . و جهان را پر از عدل و داد و مهرباني كند .حضرت مهدي ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلي است و همه هستي او را فراگرفته است . مهدي ( ع ) عادل است و خجسته و پاكيزه . ذره اي از حق را فرو نگذارد . خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند . در حكومت او ، به احدي ناراحتي نرسد مگر آنجا كه حد خدايي جاري گردد .مهدي ( ع ) حق هر حقداري را بگيرد و به او بدهد . حتي  اگر حق كسي زير دندان ديگري   باشد ، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حكومت مهدي ( ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سياسي   منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابي مهدي   شود . نخستين افراد قيام او ، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند ...برخي به او بگروند ، با ديگران جنگ كند ، و هيچ صاحب قدرتي و صاحب مرامي   ، باقي   نماند و ديگر هيچ سياستي و حكومتي ، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآني   ، در جهان جريان نيابد . آري ، چون مهدي ( ع ) قيام كند زميني  نماند ، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدي : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حكومت مهدي ( ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند ، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر ( ص ) قضاوت كنند . در آن روزگار ، قدرت عقلي توده ها تمركز يابد . مهدي ( ع ) با تاييد الهي   ، خردهاي مردمان را به كمال رساند و فرزانگي  در همگان پديد آورد ... .مهدي ( ع ) فرياد رسي است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتي  بيمانند دست يابند . حتي   چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفينه هاي  زمين و ديگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدي ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد ، رسم ستم و شبيخون و غارتگري برافتد و جنگها از ميان برود .در جهان جاي ويراني نماند ، مگر آنكه مهدي ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احكام مهدي ( ع ) و در حكومت وي ، سر سوزني  ظلم و بيداد بر كسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند .مهدي ، عدالت را ، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه هاي مردمان كند و دادگري او همه جا را بگيرد .


اصحاب و ياران امام زمان حضرت مهدی (عج):


1. عثمان بن سعيد عمروى (متوفاى سال 265 ق.).


2. محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال 304ق.).


3. حسين بن روح نوبختى (متوفاى سال 326ق.).


4. على بن محمد سمرى (متوفاى سال 329ق.).


اين چهار تن نماينده بلافصل امام زمان حضرت مهدی (عج) بودند كه در ايام غيبت صغرى، پس از شهادت امام حسن عسكرى(ع)، از سال 260 تا 329، به مدت 70 سال به ترتيب، واسطه ميان امام زمان حضرت مهدی (عج) وشيعيان ايشان بودند. اين چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، 313 نفر از يارانش به او پيوسته و نخستين هسته لشكريان امام زمان حضرت مهدی (عج) را تشكيل مى‏دهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در ايام غيبت آن حضرت به اين مقام ارجمند نايل شده‏اند كه بر ديگران پنهان مانده است و پنهان خواهد ماند. همچنين افراد بسيارى در ايام غيبت به محضرش شرفياب گشته و از عناياتش بهره‏مند شده‏اند كه در اين جا به نام برخى از آنان اشاره مى ‏گردد:


1. اسماعيل بن حسن هرقلى.

2. سيد محمد بن عباس جبل عاملى.

3. سيد عطوه علوى حسنى.

4. اميراسحاق استرآبادى.

5. ابوالحسين بن ابى بغل.

6. شريف عمر بن حمزه.

7. ابوراجح حمامى.

8. شيخ حر عاملى.

9. مقدس اردبيلى.

10. محمد تقى مجلسى.

11. ميرزا محمد استرآبادى.

12. علامه بحر العلوم.

13. شيخ حسين آل رحيم.

14. ابوالقاسم بن ابى جليس.

15. ابو عبداللَّه كندى.

16. ابو عبداللَّه جنيدى.

17. محمد بن محمد كلينى.

18. محمد بن ابراهيم بن مهزيار.

19. محمد بن اسحاق قمى.

20. محمد بن شاذان نيشابورى.



زمامداران معاصر امام زمان حضرت مهدی (عج) :


امام زمان حضرت مهدی (عج) از زمان تولد (سال 255 هجرى) تا زمان ظهور و تشكيل حكومت جهانى، با تمام حاكمان و زمامداران كشورهاى اسلامى و غير اسلامى، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفاى عباسى كه در ايام غيبت صغراى آن حضرت بر مسلمانان حكومت راندند، عبارتند از:


1. مهتدى عباسى (255 - 256ق.).


2. معتمد عباسى (256 - 279ق.).


3. معتضد عباسى (279 - 289ق.).


4. مكتفى عباسى (289 - 295ق.).


5. مقتدر عباسى (295 - 320ق.).


6. قاهر عباسى (320 - 322ق.).


7. راضى عباسى (322 - 329ق.).


8. متقى عباسى (329 - 333ق.).


هنگامى كه امام زمان حضرت مهدی (عج) ظهور كند و قيام آزادى بخش وى فراگير شود، برخى از سلاطين و حاكمان كشورها در برابر او تواضع نموده و سر تسليم فرود مى‏آورند و برخى ديگر با آن حضرت، به مقابله و منازعه بر مى‏خيزند و پس از درگيرى، متحمل شكست و اضمحلال خواهند شد و حكومت آن حضرت، از شرق تا غرب كره زمين را فرا خواهد گرفت. در اين باره، روايات فراوانى از معصومين(ع)نقل شده است كه براى نمونه، حديثى را از امام محمد باقر(ع) بيان مى‏كنيم:


عَن أبي جعفر(ع) قال: القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعبِ، مُؤيّدٌ بالنَّصر، تُطوى‏ له الأرضُ وَتظهَرُ لَهُ الكنوزُ ويبلغُ سُلطانه المشرقَ والمغرِبَ ويُظِهرُ اللَّهُ دينهُ على الدّينِ كُلّه ولو كَرِهَ المُشركون فلا يَبقى‏ على وجهِ الأرضِ خرابٌ إلّا عمّر وينزلُ روحُ‏اللَّهِ عيسى بن مريم فيُصلّي خلفه.(1)


قيام كننده از ما منصور به رعب و مؤيّد به نصر است. زمين از براى او در نورديده شود و گنج‏هاى پنهان را براى او آشكار كند. سلطنت و حكومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند منان، به دست او دين خود را بر همه دين‏ها غالب گرداند، اگر چه مشركان را خوش نيايد. در روى زمين هيچ خرابى باقى نماند، مگر اين كه آبادش كند و روح اللَّه،  

عيسى بن مريم از آسمان نازل شده و بر او اقتدا كند و پشت سرش نماز بخواند

منبع :http://inja7.rozblog.com

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 100
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 31
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 40
  • باردید دیروز : 20
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 60
  • بازدید ماه : 141
  • بازدید سال : 9,491
  • بازدید کلی : 258,673